چون به اعداد .وتوالی ..دست یازی بکار ...زین تساوی ضلعها اری شمار .....هر عدد بر ضلع منسوب خود اید بکار ..... فرض دار دایرهای .دوار را.....۳۶۰ قطعه اش اری شمار ....قطعهها یک درجه باشند اندر شمار ..... چون محیط این مستدیر قسمت کنی ...... ۱۵پانزده قوس مساوی حاصل کنی ..... هر کدام قسمها قوس بیست چهار ۲۴...... چون محیطش ۱۵پانزده قسم مساوی گشته شد ...... ثلث قوس ۱۵ شود ۵ یک مثلث ...... خمس ان قوس مخمس .....در تفاضل در میان اید به ۲ .....چون تصنیف گردد وتر هریک ضلع کثیر الاضلاع مفروض ماست....... قوس ا--ب---ج----- وتراناج بود ...... وقوس ا-ب وترش .همان .ا-ب .ست ضلع مخمس در تساوی ضلعها ب--د--ج-- است ..........منتصف در این شمار د--بود .......پس بهر وترش از قوس ب--د---ج --- وترهای پانزده ۱۵ ضلع اید ......هریک به بیست چهار۲۴ قطعه باشد مندرج .درجهها بجزئ هم تعبیر شد.......قوس متساوی الاضلاع در داوئر یکصد بیست۱۲۰ باشد عیار ......نصف قوس خود بدارد شصت درجه۶۰ شمار ....... قوس مخمس .خمس ضلعهای تساوی ۷۲ بود در اندارج ..... چون محیط دایره ۱۵ قسم شد .....پس بهر قوسی ۲۴ اعطا شد.....زین درجات فلکی ۲۴ مندرج .....قوس میل کلی است در ثلثهای ۱۵..یکصد بیست درجهها ......... قوس ضلع مثلث مذکور شد ...چون شمار ش اوری منشور شد ....۱۵تقسیم بر ۳ تساوی دارد .۵*۲۴=۱۲۰.......خمس پانزده ۱۵ تقسیم بر ۳ ثلث شود .۳*۲۴=۷۲.....این تفاضل بین قسمین ضلع مثلث ومخمس چنین اید شمار ....۱۲۰-۷۲=۴۸ چون قوس تفاضل تصنیف .ونصف شد...... وتر هر یک ۲-دو نصف کثیر الاضلاع پانزده ضلعی تساوی درجات شد ......قوس میل کلی ۲۴ درجه بود .....در بیان دیگرش این معدل النهار از عظیمه دایره دارد فکار .....فکرت منطق حرکت اولی است از قطب یمین ویسار ..... وانطرف ستاره جدی در قرب شمال ....... در تقاطر با قطب جنوب دائره اعتدال اید وجود .......استوای سماوی -دائر ه اعتدالین دارد حدود ..........فصل اشتراک بین دائره بین سطح ارض .....خط استوا گویند استوای سطح الارض .../// این سخن وجهها دارد در علم الفلک ....ذی حکمیمی.ذی الفنون خواهد .شرح ما ادراک کل فلک....الباقی تقدیم میشود .
بنام خدا د.در قوانین عددی مثلثی .کتب مسلمین .به ارای متنوع جداوال طرح شده منتج به حصول نتیجه یقینی بوده . عددهایی که میتوان از انها برای طراحی انواع اشکال وحجمهای هندسی ومثلثاتی که کاربردی وسیعی در فیزیک ابزار سازی مورد مستفاد اهل فن قرار میگیرد .موتور مغناطیسی .طراحی شکلهای وخمینههای فضایی.-وسطحی.در روش بدست اوردن این اعداد . /چون اعداد علی السویه از واحد تا بیشمار دهگان -صد گان -وووودر منتظمات تربیع وثلث وخمس .هر کدام موقعیت شاخص خود را دارند .این انتظام عددی وحصول عددی در دانش ریاضی .بعنوان یک متد ومدل ارایه شده. میتوان در سطر اول اعداد از واحد نوشتار نموده .در زیر سطر انها عددهای طبیعی . به عبارتی میتوان گفت که هر عدد سطر دوم برابر است با عدد بلافاصله قبل از خودش به اضافه عدد بالایان--مثل 2=1+1//3=2+1//4=3+1/// در این حالت وایجاد سطر سوم که هر عددش مساوی عدد بلافاصله قبل از خود به اضافه عددهای بالایان.سطرهای مثلثی بدست میاید....سطر اول 1-1-1-1-1-1-1-1-1-1-1-1..سطر دوم زیران1-2-3-4-5-6-7-8-9-10-11-12.. عددهای مثلثی 1--3--6--10---15--21--28---36---45---55---66---78-- در این حالت وشکل منتظم عددهای مثلثی .میتوان این بیان را داشت . هر عدد مثلثی برابر ومساوی با نصف حاصل ضرب عددی که جای انرا معین میکند در عدد بلافاصله بعد ازان....با این قاعده .این نتیجه هم مورد توجه است که مربع چهار ضلعی =مربع هر عدد طبیعی برابر ومساوی با مجموع دو عدد مثلثی متوالی ..= با مجموع عدد مثلثی بلافاصله زیرانوعدد مثلثی سمت چپان.....2*۲=3+1../3*۲=6+3.../4*۲=10+6... در جدول عددی .اعداد به صور چند ضلعی مثلا ده ضلعی / ۱--۱۰---۲۷----۵۲---۸۵---۱۲۶----۱۷۵---۲۳۲----۲۹۷---۳۷۰--- در این شماره گان نظم عددی .ابداعات و اشکال کثیر الاضلاع توسط ریاضی دانان مسلمان -خیام -نصیر الدین کبیر -ووو. را محاسبه نموده وبه جهان علم تقدیم کرده اند. علم در خدمت علم .علم نافع .نه علم وشبه علم اذیت وازار انسانیت./نمونه سوئ استفاده جاه طلبان غرب برای استیلا بر ملل مختلف.وزور گویی وستم./ استاد الاکبر. طبرستانی تا هشتصد هزار قطاع هندسی را ثتلیث. زاویه و اضلاع کثیر الوجه . بر ثبوت معانی کثیر حقیقه الوجود قران عظیم .که هر الفانهفتصد هزار بطن داشته .واین اثبات متقن ریاضی دال بر حقایق وجودی جهان افرینش خداوندیست ..که هر نقطه این هستی هزاران بطن وجودی .ذی شعور است به قیومیت ذات خالق منان .
بنام خدا .گزارشی از فهرستگان کتب ریاضی - واختر شناسی -در گنجینه امام وقطب علم ..عقل فعال الهی .السطان علی ابن موسی الرضا ص . البته این مجموع فهارس به کتابت نشر یافته .خلاصهای تقدیم میگردد از اسناد بزرگمردان دانش وعلم مسلمین در سدههای مختلف . و با تشکر وامتنان مخلصانه ازانشمس الشموس علم امام رئوف ص وبزرگواران فرهیخته کتابخانه انحضرت . فهرستگان قبلی متعلق به سنه ۱۳۶۱ شمسی نشر یافته ..که اقل ساحت شان مقدس علم .منتخبی را تقدیم میدارم .با عذر بی بضاعتی .وقلت تحقیق. وبخشش بزرگان علم. در فهرستگان -مبتدا .به علوم نجومی-اختصاص یافته . از شماره ۱- احکام الاعوام ..در تحویل بروج ومقابلات نجومی- از علی شاه ابن شمس الدین محمد بن قاسم در غانی خوارزمی معروف به علا منجم بخاری متولد ۶۲۴ هجری ۲-احکام زایجه مولود اثر محمد بن حسن تستری ۱۲۹۱ هجری ۳-احکام سائل ومسول رساله فارسی -۴-احکام نجوم هشت مقاله ۶۳ فصل منسوب به ابو معشر بلخی متوفی ۲۷۲ هجری -۵-احکام نجوم -سده ۸ هجری ..تسهیل ابومعشر بزبان عربی ۶- احکام نجوم ۱۲۴ صفحه تاریخ ذکر نشده-۷-اشجار واثمار در منسوبات بروج وکواکب از علا منجم بخاری ۶۲۴ هجری ۸- اقاویل منجمین فی احکام تحاویل نوشته ابو سعد بن منصور بن علی بندار دامغانی به سنه ۵۰۷ هجری - اقاویل نجومیهرمسی والیس اسکندرانی ذور یثوس مصری بطلمیوس -زادان فرخ -ابوالفضل خطیب -حسن بن سهل -نوبخت -یعقوب الکندی -ماشائ الله بن ابری --سهل بشیر -ابومعشر بلخی - کوشیار بن لبان جیلی -ابو سعد احمد بن جلیل سجزی در هفت مقاله و سی باب تحریر شده .-۹- الانتصار زبان عربی -فن اول حساب ۲ هندسه تالیف عبد العزیز بن ابی الصلت اندلسی ۴۶۰ هجری ۱۰-البارع فی احکام النجوم بزبان عربی تالیف ابوالحسن علی شیبانی قرن پنجم هجری - ۱۱--برهان کفایه فارسی در تعاریف ابواب نجوم تالیف یحیی شریف البکری در دو جلد اول ودوم . که در نسخ محمد مهدی منجم به کتابخانه اهدا شده.۱۳۳۰ هجری- ۱۲-برهان الکفایه در کواکب نسخ کاتب حبیب بن عطا الله حسینی شیرازی سنه ۹۶۹ هجری ..۱۳ تحریر اقلیدس زبان عربی از اصل ۲۸۳ قبل میلاد .معاصر بطلمیوس اول سوتر ترجمه یوسف بن مطر کوفی ۲۲۱ هجری به اصلاح ثابت بن قره --شرح خواجه علم نصیر الدین طوسی بسال ۶۴۶ هجری. الباقی صفحات بعد تقدیم میشود .
اندیشمندان علوم ودانش مسلمین.تراز.های.یقینی.علم.ودانش.را.مدون.نموده.وشبه.علم.و.هر.مغالطه.را.سد.نموده
بنام خدا .اندیشمندان مسلمان با تدوین هزاران کتاب دانشی .در متنوع ترین عرصههای علمیهرگز خدوش .سفسطه ومغالطه .شبیه سازهای علم .نما را .به حصر وحدود علم راه نداده وسد شدیدی در مواجه با هر ظن و ظهور شبه علم بوده اند .مصنوعات فیزیکال مسلمین از بسلا .تا ابزار اختر شناسی ومحاسبات دقیق ریاضی مند چه در طبیعیات چه در عرصه فیزیکال جهان . فطوری در جهات علم تبیان کننده نداشته بلکه میزانهای علمیابواب علوم را موضوع یابی . شناخت شناسی .ومحکهای مبرهن ومستدل .عقلانی بر اثباتانارائه داده . در حقیقت نوشتارهای این نوابغ دانش خود مرز علم .وشبه علم بوده. افتابی .که هزاران فانوس هم توان ترادف با شمس تابان را ندارند..حقیقت بینی در تمام اجزای گنگاشهای علمیمسلمین مورد اعجاب دانایان جهان است ..بنگرید ریاضی دانان مسلمان .ونوشتارهای عمیق و سطوت علمیانان را .از خوارزمیتا غیاث الدین تا هیثم . وتاریخ فروزان علم که مشحون از اثار پیروان قران عظیم میباشد..قران علم تبیان کننده هستی است ..علم سیلانی وسریانی از نقطه نطفه تا عظمت کیهان بی انتها . وعلم میوه درخت پاک ومطهر قران است ..انان که علم را نفی کنند. علم نافع .علم ره گشا به هنر والاتر واستعلایی .نه قهقرا ..علم حیات شناسی وادراک مفاهیم سراسر نظم کائنات ..این هنر قران در ادب .ونوشتار وتتبع در هستی بیکران وراغب نمودن همه استعدات انسانی بسوی کمال مطلق .علم مطلق .نور مطلق بوده وهست .نافی این علم . نفی کننده ایات نورانی قران است..قران علم یقینی است ..علم واقع ومصداقی ..حقیقت الوجود بودن این علم با ماهیات این جهان تکوین یافته است...نور قران قفل دل را وا کند ...علم دانایی به دل اهدا .کند ....نور قران تجلای علم خداست ....نور .نورست ..طارد .جهل .نادانی وجفاست.....عین قران .همان احصائ کل علم الیقین ....ناطق قران ..امام .ص دانش است....ما ز نور ناطق قران اموختیم.علم.مصبوب را......دانش حق الیقین گوهر مقصود را......مقصد .مقصود .علم نورانی خداست....این امام ناطق .ص.عین العلم .خداست....علم کل حقایق .کل موجود کل.شی.ئ احصیناه در این وجه.ص.خداست......مرز حق .علم .نور دانش است.این.علم.فعال.خدا.....شبههای .تشبیههی. مماثل در او راه نیست .....عین العقل .ص..عین.النور.عین.الروح.ص. خداست.
بنام خدا . کتاب در باره زمان ادم فرانک اختر شناس . در باره مواد خام زمان .صفحه ۳۷ .پاراف اول .زندگی انسان با ضربا هنگ طبیعی اسمان سنجیده میشود این تغییر ات سماوی .مواد خام زمان هستند .در تاریخ درهم تنیده زمان فرهنگی وکیهان شناختی .چهر تناوب برای پیشرفت ما از همه مهم تر بوده اند .--روز ---ماه---سال ---وحرکت دورهای سیارهها./ فاکتور-سنگ سازهها از قبیل نیو گرنج -استون هنج نمونهای از تلاش .گذر از تاریخ وزمان میباشد.تقویمهای پیشا تاریخ.-بازگشت مجدد وکیهان شناسی نو سنگی . کارن ارامسترانگ .با نگریستن به تغییر پارینه سنگی به نو سنگی .وتوسعه کشت وکار .کشاورزی .در نوع ابتدایی .کیهان شناسی جدید ومفاهیم نو از زمان کیهانی بهمراه داشت. نمادهای تجسمیکاشت وبر داشت محصول -در گیری .مادی با زمین -/اب-باد/ وانرزیهایی نادیده که از طریق زمان بر زندگی اثر میگذاشته است./صفحه ۵۳/ در بخش مکانیسم ماده وذهن .بیداری یونان /صفحه ۶۹ / واکتشاف دستگاه انتیکیترا با قدمت دو هزار ساله در زیر دریای مدیترانه دستگاهی شامل چرخ دنده -اهرم -عقربه - وحروف یونانی دفترچه راهنمای باستانی بر بدنه /ساعت ستاره شناسی .حک شده وکار اصلی دستگاه را مشخص مینمود...////////// در توضیح نقش رصد زمان سدههای قبل از میلاد یونانیان هلنی .//فیزیکال زمان وهندسه طوالع .ووفولهای .ماه و-اقماره نیر .منظومه شمسی . اقمار .مشتری .-پلوتو- اورانوس -تریپتون-نیپتون-بهرام -//سیر تفکر در زمان -/توالی حرکت -زوال لحظه قبل .وحدوث لحظه نو از بازتاب .سدههای قبل از میلاد . از منطقه ایونیا .مشخصا .تالس .۵۸۵ قبل از میلاد . با استفاده از متون مصر باستان .وستاره شناسی بابلی . ومدلهای ریاضی انان در رصد فلکیات.--اندیشه تالسی -حکمای عیونی لوسلیپوس -فیثاغوریث - .واتموسهای اولیه .ذیمقراطیس . با توجه به کاوش گری .مکان .وزمان .وکیهان . ////در نظر فیثاغوریث مفهوم کاسموس فلک شناسی .بر اساس عالم عدد است..جهان ریاضی مند //که اسپینوزا در قوانین پایدار خود نام میبرد .رجوع شود به قوانین ریاضی بندیکیت باروخ اسپینوزا- در این میان فاصله تالس ملطی تا ریاضیات سده قبل از او .که سقراط حکیم. از خرد ناب .متصل به خرد مطلق وجود ازاننام میبرد .محاوره با منون شکاک .که من پیرو وشاگرد خردمندی بزرگ هستم که با شعور ناب هستی اتصال دارد .هرمس .که در مدارک تاریخی انباذقلس از او به هرمس الهرامسه .و در نزد سامیون از فرزندان نوح .به ادریس نبی . شهرت دارد. انکه خیاط بود وابزار دوخت البسه ابداع نمود ودر ریاضی از مبدعات طرح .جداوال بجا مانده از الواح ایشانست .قوام اندیشه عدد مند .وریاضی .علم العدد متشکل ونمودار شد. -- انباذقلس -ابیذ قلس .در نو اموزی خود را شاگرد اسقلبیوس . قفطی -همان اسقلا بیوس که از شاگردان هرمس بوده نام اورده.--ودر شرح هرمس .الهرامسه. که متولد مصر میباشد.هر مس معرب ارمیس است .ارمیس به مصر باستان هرمس شهرت داشته. ارمیس به زبان یونانی یعنی علم-دانش.که صورت کوکب عطارد نامگذاری شده ./طر میس/ به عبری اخنوخ --به کتب ادیان -ادریس که فرزند -بارد..مارد--فرزند هملائیل -فرزند قینان - فرزند انوش .فرزند.شیث .فرزند ادم نبی الله. کتاب عهد عتیق .ال داود تا حضرت ادم . وعهد جدید انجیل متی.ولوقا.یوحنا . باب اول ..نسب نامه حضرت عیسی تا ادم نبی الله./ هرمس خود را شاگرد اغاذایمون -اغثاذیمون -غوثا ذیمون .که نام دیگر شیث . به معلم اول .بزبان هرمس نامگذاری شده..فیثا غوریثان -حکمت باستان را از اغثا ذیمون تا هرمس واز هرمس به طبقات حکمای عیونی برمانیدس -هرقلیطوس -زنون -سقراط -انباذ قلس- اریستپوس - وافلاطون وارسطو - در اسناد ذکر نموده اند. پیوند .علم وکتابتهای الهی .وپیامبران علم انفکاک ناپذیر وتاریخ وگزارشات صدق تاریخی گواه این استدلال است..الباقی صفحه بعد .تقدیم میشود.
گوییا این همه شعر وغزل که از بر داری.....هو .وهای .هر مسله میدانی ....مسله دان .تبین گر جهان....زین همه عبارتها که سخن میرانی.....سخنی ز محمد ص عدنانی ......ز پور اسماعیل ..ز ال .نوح .وابراهیم....در صحف .مود .مود.....به توراتش خواند شمس اسمعیل وجود.....مسیحا سخن به گهواره .احمد.پارقلیط......خواند .منجی رستگارانش شمارد....تو ناخواندهای در کتاب وجود ...بنامی.به اسمی.که.هم.شان.اوست........به بسط و بقبض ..سخن با خدا .....مقالتها نمودی براه.....پس چه کار اید عبارتهای تو......انگهی که فحاشی کنند.ابلهان ....یار الا دیار تو ...این همه شعر خواندی .حال .لال .بی ندا شدی......ترس داری نانت اجر کنند.....هدیه به نسلت را ضایع کنند......صد هزاران شکر .وز نفس.قرانیون پاک......عارفان واصل.عرفان.ناب...زان سوزش.قلبهای.بهجت..دامغانی....زر ابادی.الهیون پاک....ذرهای غیرت ماند بهر ما....از حریم عقل اولا .نور اول ما خلق ...حرمت داری کنیم.حق نبی .ص وولی .ص .شاه مردان.علی ص..را جان.فدا میکنیم...هزاران جان فدای نام .محمد ص .وعلی.ص..یا علی زمانه با ما سر جنگ است مددی ..مدد به غیر تو ننگ است یا علی.مددی ... ..ز خاک شاه خراسان رضاص....هزاران بار گویم غلام .محمد.ص .علیم..ص. بحق شاهم.سلطانم.علی ابن موسی الرضاص.
عاشقی گفتا .که نام پیغمبر اخر الزمان چه چیز است. ...این سوالت خود جواب معنا لفظ اسم اوست ..در مکنون لعل مصون بقا ....هیچ ز احوالات نگردد فنا... ن--ا--م---پ--ی---غ----م---ب---ر--- ۹ حرف مابقی --ا--خ---ر-ا--ل--ز--م--ا---ن---چ--ه --۱۱ حرف .باقی او---چ--ی---ز----ا---س---ت---۶ حرف تمام جمع گشتند . بیست شش شد عیان ...جمله منقوط حروف . با وسیط جمع مجموعی چه اید .در حصول .بیست دو .اید در سطور .چون عددها را به نطق اوردی . بیست شش./ کو /و/کب / امد در ظهور ...کاف اول بر گیر .از جمع کافیان ...نه بسان مکتوب ان.چون ملفوظیش .خوانی .ک-کاف است حاق جان او .این ا .ا-ل-ا-م -فا -د ارد به جان ...ف==هشتاد ...ا-یک ..ک بیست .جمله یکصد .یک دارند .جان جسم خویش .. حال مقصد اعلا بجو ..چون نهان است در خفی بجو ...حال حروف مستنطقه . بیست هشت حرفست در الحان ناطقه... زین تقابل باکسور با حروف و.اعداد کن .. چون محاذات ادق بر کار گیری . اختلافش هفده بود. جمله ادوار توالی هفده شمار اید در جمل کبیر ...وضع ابجدی را طرح کن ...ا--ب--ج--د---ه---و---ز---ح---ط---ی----ک--ل--م---ن---- چهارده حرف اساس .در نظیرش باشد چهارده حرف خاص .--س--ع---ف---س--ق--ر--ش--ت---ت--ث--خ---ذ----ض--ظ---غ---- انگه اینجا هفده اید در میزان زمام کار ...-ک-- که داشتی دوار کن .سیر در حروف ادوار کن. ظ --هفده از -کو شمار ...اید .ت ..به کار... کب . را به سیر حروف ادوار کن .از اساس و نظیره بیت حروف را افشا کن....چون ک--ظ--است .ب .بشمار از مجمع حروف ...ص..اید اندر ظهور ...... ظ-- به دایره نظیرش اید م --مستنظره --ت --نظیرش -ح -بود ....ظ ..دویم .میم امد بدست ...ص... هم دال .اید .نظایر بدست .مستحصل گردید .م---ح---م---د--- امد در اجواب سوال ...شد مسلم نام محمد ص خیر الانام ...پیغمبر اخر الزمان ....این ندارد .تخطتی در علم الحروف ..گر واقفی .ور که دانایی ..بجو اندر حروف ...زیرکان .فراست .افراشتند ...علم .حکمت را بهم .بهر دانایان بگذاشتند....انکه با عقل اول .عقل فعال جهان ..محمد.ص/ خیره گردد ..راه گستاخی وجهل .عناد . بنا نهد ....خود بدست خویش . جهل .نادانی .پستی خویش. امضائ وافشائ کند..../ وامدار الطاف نعمتهای احمدیم.ص. ...چاکران .وغلامان علم واخلاق ال محمدیم .ص
تن.ادمی.شریف.است.بجان.ادمیت.نه.همین.لباس.زیباست.نشان.ادمیت./فحاشان.نبی.علم.ص.نوع.انسان.نیستند.=حیوان
انان که دم از ازادی زنند .بهر حال .بهرهای از ادب باید برده باشند .حیوان شکار گر انسان هم .میگوید در درنده گی ازاد هستم....چه شخصیت وابروی موجودی را ساقط کنم .چه اورا از هستی سقط نمایم..انسان فاکر وفکر کننده است ...سقراط حکیم هم از نوع انسان است...پس سقراط فکرت وتدبر دارد.. در این تراز منطق .فکرت وتدبر وشعور فاصل نوع انسان وحیوان غریزی .بالغریزه وحشی است..حال اگر این فاصله برداشته شود جنس حیوانی ظهور میکند .چون نامیحساس وزنده است وفاقد شعور ونفس ناطقه..نطق برای تعلیم یافتن است .انسان از سمع وشنوایی .حکیم ومتصرف در علوم میشود .دهان محل فربه شدن شکم است .نه جان ادمیت. عقل افرینی وشعور.وملتزما ادب وهنر ..حیوان لاقید وبی شعور ودرنده . ونعره کش است .انسان ذی عقل ..مهار تدبر وعقل دارد ..هر سخنی نمیگوید هر عمل زشتی انجام نمیدهد ..شخصیت وابروی انسانها را نمیبرد .وگرنه با حیوان چه افتراقی دارد...انهم به بزرگ انسانی .که هزاران اندیشمند نامور بشریت شاگرد مدرسه عشق وعلم وادب او هستند . توهین به دانش .و اسطوره انسان سازی . پیامبری .ص.که جان مطهرش .محل سنگباران تیر نادانان فاقدان شعور بوده وهست..حال در هر مقام و موقعیتی.کت شلوار برایت ادمیت نمیاورد . مقام ادمیت نمیاورد . نمرود که خواندی .شنیدی بر سرزمینی سلطنت داشت که در نزد او ..مورچهای هم نیستی ..پشهای مغزش را فرسود .مضمحل نمود .همان سان که اتش بر ابراهیم پدر نبی.ص .مهربان .گلستان شد..ای وای بر انان که بی تدبری فاقد شعور .چون تو.بی ادب. بر انان حکم میرانی.ایا اندیشمندی در بین شمایان نیستید . ایا ازادهای نیست که بر بی ادبی وفحاشی چون تو.سخن گوید رسوایت کند.که چه زشتیها .از تو امثال تو بشریت را میسوزاند .دور نیست حساب .انکه خلقت عظیم بنیان نهاد.از خشم وغضبش .لگد مالت وذلیلت کند.
تعداد صفحات : 0